۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

دوست در اشعار فارسی



دوستی در فرهنگ و ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارد. واژه دوست را تقریبا در اشعار غالب شاعران این مرز و بوم میتوان یافت. واژه دوست به دو مضمون دوستی و یا دوست داشتن در اشعار دیده میشود. ابیات زیر  نمونه های مختصری از کاربرد این واژه به عنوان دوست در شعر شاعران ادبیات کهن و معاصر است.

از هرچه مي‌رود سخن دوست خوشتر است
پيغــــام  آشنـــا نفس روح پرور است
سعدی
چيست  از  اين  خوبتر  در  همه  آفاق  كار      
دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار
ابوسعيد ابوالخير
ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
با باده لعل باش و با سیم تنی
خیام
بر اومید وصال دوست هر دم
قدح‌ها زهر ناکامی کند نوش
عطار نیشابوری
دل اوحدی شکستن، ز میانه دور جستن
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
اوحدی
منم كه  ديده  به  ديدار  دوست  كردم  باز
چه شكر گويمت  اي كردگار بنده نواز
حافظ
شرح جفاي دوست نه بهر شكايت است      
مقصود ذكر اوست دگرها حكايت است
فیضی
سخن  گفتن  مرا  يك  لحظه بــــا دوست        
بسي خــــوشتــــر زعمـــــر جاويداني
نويد خراساني
افتاده چنین که بینیم مست و خراب
ناخورده ز وصل دوست یک جام شراب
سنایی غزنوی
از دوست به یادگار دردی دارم
کاین درد به هزار درمان ندهم
مولوی
مست مي ‌باش كه درعالم مستي بادوست
رمزها هست كه در عالم هشياري نيست
شوريده شيرازي
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
وحشی باقفی
براي  خاطر  دشمن  ز  ما  بريدي    مهر
طريق دوستي اين است؟مرحبااي دوست
وصال شيرازي
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
خاقانی شروانی
 دوست  باشد  كسي   كه   در    سختي  
باري   از   دوش    دوست    بر دارد
شهريار
دل من دیر زمانی ست که می پندارد
دوستی نیز گلی ست 
فریدون مشیری
خانه دوست کجاست
در فلق بود که پرسید سوار
سهراب سپهری
رفتم  امّا  دل  من  مانده  بر  دوست  هنوز       
مي برم جسمي وجان در گرو اواست هنوز
سيمين بهبهاني
در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد
من تو را دوست می‌دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت میکند
احمد شاملو

۱ نظر:

  1. سلام داش مجید
    ارادتمندم.
    لینک هزارمت هم مبارک :)
    فردا میام چک میکنم ببینم جواب میدی یا نه
    مجتبا

    پاسخحذف