دوستی در فرهنگ و ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارد. واژه دوست را تقریبا در اشعار غالب شاعران این مرز و بوم میتوان یافت. واژه دوست به دو مضمون دوستی و یا دوست داشتن در اشعار دیده میشود. ابیات زیر نمونه های مختصری از کاربرد این واژه به عنوان دوست در شعر شاعران ادبیات کهن و معاصر است.
از هرچه ميرود سخن دوست خوشتر است
|
پيغــــام آشنـــا نفس روح پرور است
|
سعدی
|
چيست از اين خوبتر در همه آفاق كار
|
دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار
|
ابوسعيد ابوالخير
|
ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
|
با باده لعل باش و با سیم تنی
|
خیام
|
بر اومید وصال دوست هر دم
|
قدحها زهر ناکامی کند نوش
|
عطار نیشابوری
|
دل اوحدی شکستن، ز میانه دور جستن
|
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
|
اوحدی
|
منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
|
چه شكر گويمت اي كردگار بنده نواز
|
حافظ
|
شرح جفاي دوست نه بهر شكايت
است
|
مقصود ذكر اوست دگرها حكايت است
|
فیضی
|
سخن گفتن مرا يك لحظه بــــا
دوست
|
بسي خــــوشتــــر زعمـــــر جاويداني
|
نويد خراساني
|
افتاده چنین که بینیم مست و خراب
|
ناخورده ز وصل دوست یک جام شراب
|
سنایی غزنوی
|
از دوست به یادگار دردی دارم
|
کاین درد به هزار درمان ندهم
|
مولوی
|
مست مي باش كه درعالم مستي بادوست
|
رمزها هست كه در عالم هشياري نيست
|
شوريده شيرازي
|
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
|
داستان غم پنهانی من گوش کنید
|
وحشی باقفی
|
براي خاطر دشمن ز ما بريدي مهر
|
طريق دوستي اين است؟مرحبااي دوست
|
وصال شيرازي
|
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
|
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
|
خاقانی شروانی
|
دوست باشد كسي كه در سختي
|
باري از دوش دوست بر دارد
|
شهريار
|
دل من دیر زمانی ست که می پندارد
|
دوستی نیز گلی ست
|
فریدون مشیری
|
خانه دوست کجاست
|
در فلق بود که پرسید سوار
|
سهراب سپهری
|
رفتم امّا دل من مانده بر دوست هنوز
|
مي برم جسمي وجان در گرو اواست هنوز
|
سيمين بهبهاني
|
در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل میخورد
|
من تو را دوست میدارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت
میکند
|
احمد شاملو
|
سلام داش مجید
پاسخحذفارادتمندم.
لینک هزارمت هم مبارک :)
فردا میام چک میکنم ببینم جواب میدی یا نه
مجتبا