۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

در ستایش شعرعمران صلاحی به بهانه سالروز تولدش



دهم اسفند مصادف است با سالروز تولد عمران صلاحی یکی از طنزنویسان ادبیات معاصر ما. او در ذهن خیلی از هنر دوستان بخاطر طنزهایش شناخته شده است ولی در کنارنوشته های طنزش  اشعار بسیار زیبایی نیز از او بجا مانده است که از  ظرافت فوق العاده ای برخوردار است. در ویدیوی که از خودش گفته از تاثیر منزوی برشعرهایش میگوید ولی سرچشمه های طنز  است که به طراوت شعرش می افزاید و در گوشه و کنار اشعارش به چشم میخورد. در بخشی از کتاب <مرا به نام کوچکم صدا بزن> میگوید:

طرحهای بهاری
نقطه چینی از گل
طرح کمرنگی از غنچه و برگ
نا تمام است بهار
**
خانه ای شعله ور از سرخی گل
دود سبزی بر بام
**
کارمندی خسته
مثل یک کار اداری به افق مینگرد
اما در کنار طنز مفهوم عشق نیز در اشعار او جاری بود. عشق به زندگی و طبیعت. در همان مجموعه و شعر <نام کوچک> میگوید:

درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفتة مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!

به زبان خودشان
با درختی که زند سر به فلک
به زبان مِه و ابر
به زبان لجن و سایه و لک
به زبان شب و شک حرف مزن

با درختان برومند جوان
به زبان گل و نور
به زبان سحر و آب روان
به زبان خودشان حرف بزن


عمران صلاحی در دهم اسفند ۱۳۲۵ در امیریه تهران متولد شد. پدرش کارمند راه آهن تهران بود که بواسطه موقعیتهای شغلی پدر از تهران به قم و سپس به تبریز نقل مکان نمود و همانجا بود که ذوق ادبی او برای اولین بار نمایان شد. بصورت حرفه ای نوشتن را از مجله توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپوردر سال۱۳۴۵ آغاز کرد. سپس به سراغ پژوهش در حوزهٔ طنز رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب طنزآوران امروز ایران را با همکاری بیژن اسدی پور منشر کرد که مجموعه‌ای از طنزهای معاصر بود. او عر جدی هم می‌سرود و نخستین شعر او در قالب نیمایی در مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو درسال ۱۳۴۷ منتشر شد. اما عمده شهرت صلاحی در سال‌هایی بود که برای مجلات روشنفکری آدینه و دنیای سخن به طور مرتب مطالبی با عنوان ثابت حالا حکایت ماست می‌نوشت و از همان زمان وی بر اساس این نوشته‌ها «آقای حکایتی» لقب گرفتآثار بجا مانده از او عبارتند از:

·         طنزآوران امروز ایران با همکاری بیژن اسدی‌پور (۱۳۴۹)
·         گریه در آب (۱۳۵۳)
·         قطاری در مه (۱۳۵۵)
·         ایستگاه بین راه (۱۳۵۶)
·         هفدهم (۱۳۵۸)
·         پنجره دن داش گلیر (۱۳۶۱، به زبان ترکی آذربایجانی)
·         رویاهای مرد نیلوفری (۱۳۷۰)
·         شاید باور نکنید (۱۳۷۴، چاپ سوئد)
·         یک لب و هزار خنده (۱۳۷۷)
·         حالا حکایت ماست (۱۳۷۷)
·         گزینه اشعار (۱۳۷۸)
·         آی نسیم سحری (۱۳۷۹)
·         ناگاه یک نگاه (۱۳۷۹)
·         ملا نصرالدین (۱۳۷۹)
·         از گلستان من ببر ورقی (۱۳۷۹)
·         باران پنهان (۱۳۷۹)
·         هزار و یک آینه (۱۳۸۰)
·         آینا کیمی (به زبان ترکی آذربایجانی، ۱۳۸۰)
·         تفریحات سالم
·         طنز سعدی در گلستان و بوستان
·         زبان‌بسته‌ها (منتخبی از قصه‌های حیوانات به نظم)
·         عملیات عمرانی
·         خنده سازان و خنده پردازان
·         موسیقی عطر گل سرخ
·         مرا بنام کوچکم صدا کن

عمران صلاحی قرار بود "تفريحات سالم"- طنز سعدی در گلستان و بوستان- و "زبان‌بسته‌ها"- منتخبی از قصه‌های حيوانات- را به نظم منتشر كند كه فرصت كوتاه او برای زيستن امانش نداد و در شب  ۱۱ مهر  ۱۳۸۵  جهان را بدرود گفت.شمس لنگرودی در بخشهایی از شعری که در سوگ او سرود میگوید:

ما مانده‌ايم و کمي مرگ
که قطره‌چکاني هر روزه نصيب‌مان مي‌شود.
**
آه عمران عزيزم!
ببين همه‌جا طنزها ستايش شعرهاي توست
تو
کلاه گشادي بر سر و خم بر ابرو
که زير کلاهت پيدا نبود.
** 
تو بايد مي‌مردي
نه به‌خاطر خود
به‌خاطر ما
که چنين مرگت
زندگي را
خنده‌آورتر کرده است


۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

فرخنده شب سینمای ایران – اصغر و اسکار در آغوش هم





و بالاخره سینمای ایران شبی را تجربه کرده بود که تصورش تا یکسال پیش برای کمتر صاحب نظری محتمل می نمود. اصغر و اسکار همدیگر را در آغوش کشیدند و شبی فراموش نشدنی برای سینمای ایران رغم زدند. بدون شک این شب تا سالیان سال در خاطره سینمای ایران باقی خواهد ماند و شاید به این زودیها تکرار شدنی نباشد.
سینمای ایران از آبی و رابی  آوانس اوگانیانس در سال ۱۳۰۸ تا جدایی اصغر فرهادی راهی بس طولانی را طی کرده است.  سینماگران بسیاری آمدند و رفتند که افزون بر مشکلات معمول سختی انواع و اقسام ناملایمات دستگاههای اجرایی و ممیزی  را تحمل کردند ولی چراغ آپارات این سینما را روشن نگه داشتند.
این موفقیت مبارک فرهادی وجامعه هنری ایران باشد. ادای احترامی میکنم به همه سینماگران مستقل این مرزوبوم که تلخی از دست دادن خانه سینما قدری برایشان شیرین شد.

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

آن شب که اسکار آمد - آیا تندیس دست به سینه فرهادی را در آغوش خواهد کشید


ساعاتی بیش به پرشکوهترین شب هالیود باقی نمانده است. دست اندرکاران و تدارک چیان بی وقفه در تلاش برای آماده سازی مراسم اسکار سال ۲۰۱۲ هستند. مراسمی که به نظر برخی منتقدان درطول این ۸۵ سال تغییر چندانی نکرده و تکراری و طولانی بنظر میرسد. اما در پس آنهمه هیاهو و زرق وبرق و لباسهای فاخر و جواهرات کم نظیر این مراسم برای عده ای طولانی ترهم هست کسانی که نامشان در لیست نامزدهای دریافت جایزه اسکار است. در میان این فهرست بلندبالا اما یک نام آَشنا برای ما ایرانیان از اهمیت فوق العاده ای برخورداراست اصغر فرهادی بزرگمرد کوتاه قامتی که نام سینمای ایران را پس از چند سال ناکامی دوباره سر زبانها انداخت. فرهادی که بتازگی جایزه سزار را کسب کرده یک جای خالی در کلکسیون افتخاراتش کم دارد- تندیس اسکار- تندیسی که بلحلظ اهمیت از جوایز جشنواره های دیگر حداقل در آمریکای شمالی سنگین تر بنظر میرسد.

بعد از موفقیتهای پی در پی بین المللی بسیاری از منتقدین فیلم جدایی نادر از سیمین را که در ترجمه انگلیسی تحت عنوان جدایی شناخته میشود بخت اول کسب جایزه اسکار بشمار میاورند. این احتمال از آنجهت افزونی یافته که فیلم فرهادی در بخش فیلمنامه هم نامزد دریافت جایزه است. عده ای اما این موفقیت را مدیون شرائط متلاطم سیاسی ایران در مواجهه با غرب میدانند. دلیل این استقبال هرچه باشد تا همینجای کارهم فیلم فرهادی با حضور در بین نامزدهای دریافت اسکار به موفقیت بزرگی دست یافته که پیش ازین شامل حال سایر فیلمهای ایرانی که بلحاظ تکنیک محتوی و ساختار در حد و اندازه جدایی بوده اند نشده بود.

رقبای فرهادی در بخش فیلم خارجی پانوشت (اسراییل) کله شق (بلژیک) در تاریکی (لهستان) وموسیو لازار(کانادا) هستند و البته ناگفته نماند که در این میان جای فیلم زیبای دوشیزه بالا از مکزیک خالی است. اگرچه امید اول کسب جایزه به نظر بسیاری از منتقدین فیلم جدایی است احتمال تصمیمات غیرمنتظره را نباید ازدیده دور داشت. فراموش نکنیم که در سال ۲۰۱۰ فیلم راز چشمهایشان در کمال تعجب فیلم یک پیامبر را شکست داد اتفاقی که سال قبلش برای فیلم کلاس پیش آمده بود. نکته ای که نباید نادیده گرفت اینست که نگرش داوران اسکار با دوران سایر جشنواره های بین المللی قدری تفاوت دارد و تکنیک و ساختار معمولا از مقبولیت بیشتری نسبت به محتوی و پیام برخوردار است . بعلاوه با توجه به اینکه اسکارغالبا با مضامین مرتبط با هولاکاست رابطه دوستانه ای دارد شانس فیلمهای   پانوشت و در تاریکی را نباید نادیده گرفت.

هیاهو و دلهره ساعاتی دیگر ادامه خواهد داشت. بدون شک فرهادی مثل سایر نامزدان خود را آماده سخنرانی کوتاهش روی صحنه میکند شایدهم یادداشتی در جیب پنهان کرده باشد برای آن لحظه تکرار نشدنی. حالا باید دید آیا در انتهای شب این مجسمه طلایی دست به سینه فرهادی را در آغوش خواهد کشید یا نه. 


۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

برای شاعر چمنزار و خورشید



توماس گوستا ترانسترومر نویسنده و شاعر سوئدی و برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۱ میلادی است كه آثارش همواره تأثير عميقي بر علاقمندان آثار سوئدي زبان داشته است هر چند تاكنون برگردان اشعار او به زبان انگليسي چندان مورد استقبال قرار نگرفته‌اند.

مجموعه‌هايي نظير «زورق اندوه» (۲۰۱۰) «معماي بزرگ» (۲۰۰۶) و «بهشت نيم‌كاره» (۲۰۰۵از مجموعه اشعارترانسترومر در دهه اخير به زبان انگليسي ترجمه و منتشر شده‌اند. مجموعه شعري تازه با عنوان «مجموعه اشعار نو» نيز سال قبل با ترجمه رابين فولتون به زبان انگليسي از سوي نشر بلوداكس بوكس روانه بازار شده است. ترجمه منتخبی از اشعار این شاعر توسط مرتضی ثقفیان در ایران توسط نشر دیگر منتشر شده است.

چمنزار و خورشید 
خورشید از پس خانه ها بیرون می آید
ایستاده در میانه کوچه
و ما را میبوید
با آن رایحه های آتش گون
اینزبروک ناچار به ترکت هستم
اما فردا
خورشید دوباره میتابد
روی جنگل نیمه مرده خاکستری
       جاییکه زندگی میکنیم و به امورات خود میپردازیم

ترانسترومر در سال ۱۹۶۶ جایزه بلمان، در سال ۱۹۷۹ جایزه دونیو، در سال ۱۹۸۱ جایزه پترارکا، در سال ۱۹۸۲ جایزه پیشگامان ادبی، در سال ۱۹۸۸ جایزه پیلوت، در سال ۱۹۹۰ جایزه داوران شمال و در سال ۱۹۹۶ جایزه آگوست را برنده شد. اشعارش  به بیش از۵۰ زبان ترجمه شده است و بدین لحاظ هیچ شاعر دیگری پس از پابلو نردوا از چنین اقبالی در طول حیاتش   در عرصه بین المللی برخوردار نبوده است. این قیاس از آنجهت جالب است که در مقاطعی آنچه پابلو نردودا در یک سال نوشته ترانسترومر در طول عمر هنریش به نگارش درآورده است. جهان بینی این دو نیز بسیار متفاوت است و نقطه مقابل انزجار نرودا از مذهب در احترام و پایبندی ترانسترومر در تجارب عرفانی زندگی مشهود است

  میانه زمستان
نوری نیلگون
 بر لباس من میتابد
 زخمه ای بر دف یخی
 چشمانم را میبندم
 جهان صامتی هم هست
 و یک روزنه
 جاییکه حتی مردگان نیز از مرز قاچاق میشوند

قاطعیت و وضوح بی‌نظیرزاویه‌های تصویری زبانی واصالت متن او باعث شده که ترانسترومر را یکی از بزرگ‌ترین شاعران سوئد در دوران بعد از جنگ جهانی دوم به حساب بیاورند. او ترجیحاً از قافیه‌های دوران آنتیک استفاده می‌کند؛ به‌خصوص در آن شعرهایی که وصف طبیعت هستند. تعداد بیشماری از اشعارش در مجموعه «بهشت نيم‌كاره» (۲۰۰۵) در تجسم درخت و جنگل است.  در بخشی از شعر «از میان جنگل» که در وصف ناحیه حاشیه ای جنگل است میگوید

درختان تنومند ایستاده اند تنیده در هم
شانه در شانه که برگی مجال ریزش نیابد
درخت توس شکسته آن میان
با غرور خود را سرپا نگه میدارد

از انتهای جنگل برمیخیزم
نور از میان تنه درختان قد میکشد
باران بر سقف کلبه ام میبارد
و من ناودانی میشوم برای جاری کردن احساسات

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

آغاز

آنچه میدانی همه واقعیت نیست
و آنچه واقعیت دارد
چیزی نیست که بخواهی بدانی

آنچه داری آنچه میخواهی نیست
و آنچه میخواهی
دست نایافتنی است